ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام علی علیه السلام: سپاسگزاری مؤمن در کردارش آشکار میشود، [امّا] سپاسگزاری منافق از زبانش فراتر نمیرود.
عیون الحکم والمواعظ(لیثی) ص 291، ح 5200 و 5201
حمید فرخ نژاد: برای پادگان ۰۶ تلاش کردم
به واسطه پروژه عکاسی دوستم محوطه پادگان ۰۶ را از نزدیک دیدم و بعدتر عکسهای هوایی پادگان را دیدم که نشان میداد آن محوطه قهوهای و بیدرخت شده اما خارج از آن سبز است و نشان میداد درختانش را خشک کردهاند. از طرفی ساختمانهای زیبایی از دوران قاجار و پهلوی در آنجا باقی مانده که باید کاربری فرهنگی داشته باشند. تمام تلاشم را برای جلب توجه مسئولان کردم و با هرکس میتوانستم، صحبت کردم و مطبوعات نیز خیلی کمک کردند.
این بازیگر سینما که دو سال پیش در اینستاگرامش به شرایط پادگان ۰۶
اعتراص کرده بود در گفتوگو با پایگاه خبری شهر از تبدیل آن به فضای عمومی
استقبال کرد.
نگاهی به بازتاب رسانهای قتل رومینا اشرفی
رسانهها در نقش حواس جدید مردم
نعمتالله فاضلی
استاد انسانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
داستان قتل کودک 13 ساله به نام رومینا اشرفی در روزهای اخیر جامعه و به ویژه حوزه عمومی ایران را متاثر ساخته است. به سرعت قتل رومینا به روایت رسانهای بزرگی تبدیل شد و لحظه مهمی در فضای فکری و فرهنگی ایران بود. این قتل زمینه مهمی شد که بخشی از موقعیت پرتنش جامعه ایران خود را آشکار کند.
در فرآیند عینیت بخشی و آشکارسازی بسیاری از تنش ها، تضادها و تعارضاتی که در خانواده، زندگی روزمره و فضای اجتماعی ایران وجود دارد، رسانه ها و شبکه های اجتماعی مانند تلگرام و اینستاگرام بازیگران مهمی بودند. هزاران عکس، فیلم، خبر، گزارش، شعر، داستان، اظهارنظر و تحلیل و تفسیر از این ماجرای تراژیک خلق و منتشر شد. پرسشی که اکنون در برابر ما قرار دارد این است که این روایت گری و تفسیرگری از حادثه تراژیکی مانند قتل کودک 13 ساله چرا انجام می گیرد؟ آیا با بازنما ساختن صوتی، تصویری و مکتوب این قتل می توان در مسیر بهبود جامعه و روابط انسانی و اجتماعی در ایران امروز گامی برداشت یا خیر؟
می خواهم با توجه به تحلیل فرهنگی که ارائه می کنم توضیح دهم که انعکاس رخدادها به ویژه رخدادهای تراژیک و ویرانگر در شبکه های اجتماعی و رسانه ها بخشی از دنیای جدید است و جوامع تلاش می کنند از این طریق با کمک تفسیر فرهنگی امکانی برای رها ساختن جامعه از قید عوامل و نیروهای ویرانگر، محدودساز، تبعیض آفرین و سرکوب گر انجام دهند.
«زیگمونت باومن» نظریه پرداز اجتماعی بلندآوازه معتقد است رسانه ها و شبکه های اجتماعی و ارتباطی فرصت های تازه ای در اختیار شهروندان دنیای امروز قرار می دهند. در این جامعه به اعتقاد او پسامدرن، ما نمی توانیم صرفا براساس رویکرد شکل گرفته در دنیای مدرن (طراحی و برنامه ریزی و نظارت) امکان بهتری برای زندگی اجتماعی فراهم کنیم.
به صورت فهرست وار این امکان ها را توضیح می دهم؛
1- بازتاب گسترده حوادث و رویدادهای انسانی و اجتماعی مانند قتل رومینا اشرفی در رسانه ها و شبکه های اجتماعی این امکان را فراهم می کند تا جامعه آینه ای در برابر خود قرار دهد. این آینه امکان شنیده و دیده شدن صداها موقعیت ها و حوادثی را می دهد که در وضعیت عادی زیر خروارها حوادث ریز و درشت دیگر پنهان مانده اند. بدون وجود این آینه می تواند این عفونتها گسترش یافته و به تدریج سراسر بدن جامعه را آلوده سازد.
2- رسانه ها و شبکه های اجتماعی از طریق بازنما ساختن رویدادهای تراژیک و موقعیت های خشونت بار این امکان را فراهم می کنند که همه شهروندان و نه صرفا سیاستمداران، مدیران یا گروههای خاص به شیوه های گوناگون درگیر موقعیت اجتماعی شوند. درگیر شدن با موقعیت های اجتماعی این فرصت را می دهد که نوعی احساس مسئولیت و پاسخگویی برای همگان به وجود آید.
3- رسانه ها و شبکه های اجتماعی از طریق ایجاد کردن فرصت برای درگیری شهروندان و گروه ها در تفسیر و تاویل موقعیت ها و رخدادهای اجتماعی این امکان را فراهم می کنند که جامعه به بازاندیشی و نقد کلی خود بپردازد. در حادثه ای مانند قتل رومینا اشرفی مشاهده می کنیم که چگونه پرونده این قتل با روایت های سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی گوناگون مفصل بندی می شود. در این فرایند مفصل بندی کردن پرونده قتل با مسائل بزرگ در جامعه اتفاقی که شکل گرفته عبارتست از تلاش جمعی برای بازاندیشی انتقادی فرهنگ و جامعه ایران در کلیت آن.
4- رسانه ای شدن پرونده این قتل و پرونده های مشابه آن بخشی از عملکرد فرهنگ در جامعه امروز است. بازنمایی رسانهای رخدادها در جهان امروز صرفا فعالیتی مجازی یا بازنمایی تصویری یا صوتی نیست. واقعیت فرهنگ در لحظه اکنون و شاید آینده این است که آنچه رسانه و فضای مجازی انجام می دهد پاره مهمی از ساز و کار فرهنگ و چگونگی فروریزی یا بازسازی معنا در جامعه امروز است. از این رو نباید به عملکرد رسانه ای شدن رخدادها و موقعیت ها در جهان رسانه به منزله نوعی آسیب یا بافت صدمه دیده حیات اجتماعی نگاه کرد. جهان رسانه ای وجه بنیادین ساختاریافته امروز ماست. از این رو وقتی حادثه ای مانند قتل رومینا اشرفی رسانه ای می شود به بیان دیگر باید گفت این حادثه پاره ای از فرهنگ امروز ماست. در جهان امروز با این بازنمایی ها زندگی می کنیم، می اندیشیم و احساس می کنیم.
«هربرت مارکوزه» فیلسوف و نظریه پرداز بلندآوازه معاصر مفهومی دارد به نام «حساسیت جدید» که در دهه های 60 و 70 میلادی از آن سخن گفت. منظور مارکوزه این بود که جامعه امروز به شیوه متفاوتی جهان را لمس می کند. حواس 5 گانه ما و شیوه های تجربه کردن ما در جهان دگرگون شده است. رسانه ها سنسورها و حواس جدید ما هستند که حساسیت جامعه و انسان امروزی را شکل می دهند. پرونده قتل رومینا و شیوه رسانه ای شدن آن نمونه ای است از حساسیت جدید در جامعه ما. تلویزیون ها، ماهواره ها، مطبوعات، شبکه های اجتماعی و به طور کلی رسانه، حساسیت انسان امروز را تحریک می کند یا دقیق تر بگوییم رسانه همان حساسیت جدید ماست.
رسانه ها همانطور که فرهنگ حساسیت جدید را شکل داده اند به همان شکل نیز خود را زیر ذره بین قرار می دهند. رسانه ها هم جامعه را رسانه ای می کنند وهم خودشان را در آینه خودشان بازنما می سازند. ما برای داشتن جامعه ای منصفانه تر عادلانه تر اخلاقیتر و انسانی تر باید بکوشیم. امروز اگر رسانه ها پرونده قتل کودکی را زیر ذره بین و دوربین خود قرار داده اند به معنای این است که چشم ها، گوش ها، دهان و زبان ما به صورت جمعی تمام لحظه های زندگی ما را می بیند، می شنوند، می خواند، می فهمد و می داند. از این رو باید در مواجهه با رسانه ای شدن رخدادها آگاهانه تر به جایگاه رسانه و پیوند آن با فرهنگ بیندیشیم.
«متن کامل این یادداشت را در ایران آنلاین بخوانید»
به مناسبت درگذشت حسن توفیق
توفیق، پایهگذار کارتون و کاریکاتور در ایران بود
جمال رحمتی
کاریکاتوریست
اگر برای هرچیزی پایهای متصور شویم برای کارتون و کاریکاتور مجله توفیق البته بجز مجله ملانصرالدین که در خارج از کشور چاپ میشد و در تبریز پخش میشد، توفیق از اصلیترین پایههای کاریکاتور درایران است. توفیق از سالیان قبل از کودتای 28 مرداد آغاز شد یعنی از پهلوی اول تا دوم بوده و شکلهای مختلفی پیدا کرده ا ست و سردبیران بسیاری هم تغییر کردهاند. تا چند سال پیش ما کارتونیستها ازآقای حسن توفیق خبر چندانی نداشتیم چیزی حدود 4 دهه. تا اینکه ایشان چند سال پیش به ایران بازگشتند. پس از آمدن ایشان به همت آقای هادی حیدری برای ایشان بزرگداشتی در مرداد ماه 97 برگزار شد. بعد از آن هم در برنامه ای مستند با نام سلول مجموعه گفتوگوهایی را در یک استودیو تهیه کردیم. وقتی میخواستیم با استاد توفیق مصاحبه کنیم ایشان به خاطر شرایطشان و کهولت سنشان نتوانستند به استودیو بیایند و ما به منزل خواهرشان رفتیم ودر آنجا فیلم گرفتیم. ایشان گفتند که بد مقطعی سراغ من آمده اید. چون خیلی چیزها یادم نمیآید.
ایشان اگر یادشان نیاید همه کارتونیستها یادشان میآید که ایشان حق بزرگی به گردن کاریکاتور ایران دارد و کارتون را به شکل درستی در مجله توفیق گذاشتند. بسیاری از کارتونیستهایی که اکنون پیشکسوت این رشته هستند، بزرگ شده مکتب توفیق هستند و در آن مکتب رشد کردهاند. آقای توفیق بسیار خلاقانه برخورد میکردند و همین خلاقیت باعث شده بود که مجله توفیق با اقبال مواجه شود. یکی از کارهای خلاقانه ایشان این بود که زمانی این مجله را منتشر نکردند و بهجای آن سماق در دکههای روزنامه فروشی پخش کرده بودند تا مردم بمکند تا هفته دیگر توفیق چاپ شود. یا حزبی به اسم خران راه انداخته بودند. حتی برای اعضای حزب، کارت عضویت سبز رنگی ساخته بودند و هرکس عضوش بود آن کارت را داشت. یک نمونه هم آقای توفیق برای خودش چاپ کرده بود که به ما نشان دادند. یا دوستانی که به ساختمان مجله توفیق رفته بودند شرایط آنجا را طنزآمیز توصیف کرده بودند. مجله توفیق تنها یک مجله نبود یک جهان بینی سار ی و جاری در شئونات آن مجله بود.
یکی از امتیازات بزرگی که حسن توفیق از آن برخوردار بود این بود که ایشان هیچ گاه تسلیم قدرت نشدند. خیلی از طنزهای ایشان قبل از انقلاب به مذاق حکومت خوش نمیآمد. دولت کوشیده بود که یکی از سهامداران مجله توفیق شود تا به نوعی بر آن نظارت کند. این پیشنهاد از طرف هویدا به حسن توفیق شد اما او نپذیرفت.
هر محصول فرهنگی یا هنری شبیه صاحبش میشود و قد و اندازهاش هم اندازه صاحب آن نشریه میشود. توفیق شأنیتش را از حسن توفیق گرفته بود. مسلک توفیق را داشت. وقتی دولت پهلوی به تعدادی از مدیرمسئولان آن دوره وجوهاتی داده بود تا نظر دولت را جلب کنند تنها کسی که این وجه را نپذیرفته بود حسن توفیق بود.
بنابر این همانطور که ایشان آدم خاصی بودند محصولشان هم خاص بود.ما 40 سال از ایشان بیخبر بودیم. با اینکه ذکر خیرشان بود. 4 دهه بیخبر بودیم و نسبت به ایشان ناسپاسی کردیم. خوشحالیم که بعد از چهار دهه توانستیم ایشان را ببینیم و از هادی حیدری و دوستانی که در کتابخانه ملی برای ایشان مراسم بزرگداشت گرفتند، قدردانی میکنیم.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#بازنشستگان
فیلمی که از مصاحبه با مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری در شبکههای اجتماعی پخش شد، ناراحتی بسیاری از کاربران را همراه داشت. در فیلم پخش شده این طور نشان داده میشد که اکبر افتخاری در پاسخ به این سؤال که آیا میتوانید با حقوق یک بازنشسته زندگی کنید، گفته است: «سطح زندگی ما با بازنشستگان متفاوت است و این دو موضوع بهخاطر شرایط متفاوت، قابل مقایسه نیستند.» این پاسخ انتقادهای زیادی همراه داشت هرچند که گفته شد این بخشی تقطیع شده از مصاحبه بوده است. در فیلم کاملتر که توسط بعضی خبرنگاران منتشر شد، افتخاری میگفت «زندگی افراد متفاوت است اما به هرحال گذران زندگی برای کسانی که حداقل حقوق بازنشستگی را میگیرند سخت است و باید تلاش کنیم برای بهبود این شرایط.» اما این فیلم هم نتوانست انتقاد از افتخاری را کم کند و کاربران زیادی دربارهاش نوشتند: «واقعاً از صحبتش میشه طرز تفکرش رو فهمید. راست میگه خب سطح زندگی دوستان بالاست. هم خودشون هم خانواده و کمبود این سطح زندگی رو از صندوق برمیدارن»، «در مشروعیت و صلاحیت این آقا نظری ندارم چون بی اطلاعم اما همه جای دنیا مدیریت یک صندوق بزرگ مالی، امری حرفهای است و زندگی حرفهایها از هر نظر با دیگر عموم جامعه متفاوت است. پس حقیقتی را گفته بدون سیاستورزی. منتقدان فقط عوامفریبی میکنند.»، «بعد اون بازنشسته به نظرتون چرا خرج بچههاشو میده چون کار نیست براشون. سخته فهمیدنش؟ نه»، «اصل اول روزنامهنگاری صداقت و بیان دقیق واقعیتها است. علاقه برخی به سوءاستفادههای سیاسی از موضوعات اجتماعی باعث شده تا متن یک مصاحبه دستکاری شود. این اگر جعل نیست پس چیه؟»، «راست میگه ایشون. بازنشستهها دندون درست حسابی ندارن لاجرم آجیل و گوشت و مرغ و ماهی نمیخورن. یه برنج نیمدون میخوان با آب مرغ که اونم ارزونه. بازنشستهها پای بیرون رفتن ندارن و مسافرت و گردشم از سنشون گذشته. مهمونی هم نرن و مهمون نیان اصلاً براشون بهتره»، «چه قانع کننده. یعنی بازنشستهها چون سطح زندگی شون یه مدل دیگه است حقوقاشون کمه یا بلعکس؟!»، «به مسئول خودرویی میگن خودت چرا ماشین داخلی سوار نمیشی؟ عصبانی میشه که توقع دارین من پراید سوار شم؟ به مسئول بازنشستگی وقتی میگن خودت میتونی با این حقوق زندگی کنی؟ میگه سطح زندگیها متفاوته و... مگه شما کی بودین؟ کی هستین؟!»، «متوجه شدیم که اشکال در حقوق مصوب نیست و بازنشستهها باید تنظیمات زندگیشون رو درست کنن که حقوقشون کفاف زندگی رو بده: «چرا سطح زندگی کسی که با حق بیمه بازنشستگی داره زندگی میکنه باید با خود بازنشسته خیلی متفاوت باشه اونم با این حالت شعف؟»
مهار آتش خائیز
بعـــــــد از چندیـــــــــن روز آتشسوزی در جنگلهای زاگرس بالاخره دیروز خبر خوبی از مهار آتش در منطقه حفاظتشده خائیز منتشر شد. این آتش با کمک نیروهای داوطلب، محیطبانان، ارتش و هلالاحمر مهار شد هرچند که هنوز هم خطر وجود دارد و بخشهایی از زاگرس به خصوص در گچساران در آتش میسوزند. کاربران ایرانی که این روزها تلاش کردن توجهها را به آتشسوزی در زاگرس جلب کنند از این خبر خوشحال شدند و دربارهاش نوشتند. هرچند که انتقادها از بیتوجهیها و کمبود امکانات همچنان ادامه داشت: «از نیمههای شب گذشته،۳ صبح، شعلههای آتش خائیز فروکش کرده و خوشبختانه در بخش کهگیلویه کاملاً خفه شده و در بهبهان هم فقط لکههای ریزی باقی مانده که مهار خواهد شد. البته این به معنی این نیست که آتش دوباره جان نگیرد. تا سه روز آینده باید مراقبت از آتش خفته صورت بگیرد.»، «به شهادت همه حاضران در صحنه آتشسوزی مناطق زاگرسی، بخصوص در خائیز این محیطبانان زحمتکش محیط زیست بودند که بیشترین زحمت را کشیدند. البته نیروهای زیادی هستند که اگر تلاش آنها نبود، آتش مهار نمیشد. از نیروهای مردمی گرفته تا نیروهای ارتش و سپاه...»، «با نهایت خوشحالی و احساسات باید بگویم آتش علمدار و تنگه شیخ در منطقه حفاظت شده خائیز در کنترل محیطبانان، جنگلبانان و نیروهای کوهنورد و مردمی و دولتی قرار گرفت. تا 12 ساعت نیروها در ارتفاعات و منطقه حفاظت شده برای اطمینان خاطر هستند.»، «درود بر شرف نیروهای مردمی؛ محیطبانان و جنگلبانانی که از جان و مال شان برای زاگرس مایه گذاشتند اونم با دستانی خالیتر از همیشه. خطر شعلهور شدن جنگل، اما همچنان وجود دارد»، «نیروهای داوطلب مردمی از استانهای مختلف دیشب خائیز رو خاموش کردن تا بار دیگه بفهمیم وطن برای ملتهاست»، «خاطرم هست زمان تبلیغات بسیاری از نمایندگان فعلی در تبلیغات انتخاباتی خود نوشته بودند؛ فرزند زاگرس و فراکسیونی هم با همین نام تشکیل شد. چند روز است که جنگلهای بکر خائیز زاگرس در آتش می سوزد، فرزندان زاگرس کجای مجلس نشستهاند؟»، «فکر کنم آتشسوزی خائیز مهار نشده و دیگه درختی نبوده که بسوزه و خودش تموم شده»، «۱. آتشسوزیهای بزرگ از زمین خاموش نمیشوند. ۲. روسیه و چین دارای دهها فروند هواپیمایِ غولپیکرِ آتشنشان هستند که میتوان قرض گرفت. دانستنیهای غیرِمفید.»
اجرای آنلاین جای نمایش زنده را نمیگیرد
سیروس همتی
کارگردان و بازیگر تئاتر
در این روزها و پس از اینکـــــه بهدلیل شیوع بیماری کرونا سالنهای نمایش تعطیـــــــــل شدند و نمایشی روی صحنه نرفت شاهد اجراهای آنلاین و پخش فیلم بعضی از نمایشها بودیم. اما به نظر من ارتباط میان تئاتر و تماشاگرانش به این شکل خیلی کم برقرار شد چون تئاتر یک هنر زنده است. با تمام احترامی که برای سینما و فیلم قائلم اگر میشد تئاتر بهصورت فیلم دربیاید پس تفاوت آن با فیلم و سینما چیست؟ شما فیلم را زمانی میبینید که ممکن است حتی بازیگرش دیگر در قید حیات نباشد. تماشاگر حضور بازیگر را نفس به نفس احساس نمیکند. در سینما نمایی را که کارگردان خواسته میبینید ولی در تئاتر آزادید هر قسمتی از صحنه را که دوست داشتید ببینید. لذت تئاتر به همین ویژگیهاست که در تئاتر آنلاین و نمایش فیلم اجراها این لذت حداقل کمرنگ میشود. بهنظر من تلاشهای این مدت هرچند که ارزنده بود اما نشان داد نمیتواند جایگزین اجرای تئاتر شود چون ویژگی اصلی این هنر زنده بودن و نفس به نفس با تماشاگر بودن است. علاوه بر پخش فیلم اجراها، بازیگران خوبی هم اجرای آنلاین داشتند اما وقتی به من پیشنهاد شد استقبال نکردم به این دلیل که به نظر من اجرای آنلاین ویژگی اصلی تئاتر را ندارد. شاید یکی از مهمترین ویژگیهای اجراهای آنلاین و پخش فیلم نمایشها این است که تماشاگر هر زمان که دوست داشته باشد میتواند فیلم اجرا را ببیند. پخش آنلاین یعنی هر زمان که بخواهم بتوانم فیلم آن تئاتر را ببینم. اما این اجراها هیچ وقت جایگزین اجرای زنده تئاتر و لذت تماشایش نمیشوند. در این مدت و با تعطیلی سالنهای تئاتر سؤال من این بوده که چرا نباید سالنهای تئاتر باز شوند؟ اکنون مترو با آن حجم مسافر فعال است و مدیران مترو برای رعایت پروتکلها صندلیها را فاصلهگذاری کردهاند. این اتفاق در سالنهای تئاتر هم میتواند بیفتد. یعنی مدیران در حالی که به سالنها اجازه میدهند به اندازه بخشی از ظرفیت سالنشان بلیت بفروشند میتوانند بقیه بلیتها را از مدیران تماشاخانهها خریداری کنند. در این صورت تماشاگری که به سالن تئاتر میآید کنار یک صندلی خالی مینشیند که هزینه آن توسط مدیران فرهنگی و هنری کشور پرداخت شده است. این بهترین حمایت از تئاتر است و باعث میشود این هنر رکود پیدا نکند. از ابتدای اسفند سالنهای نمایش تعطیل است و تئاتری اجرا نشده. این یعنی بخشی از بودجه سالانه تئاتر مورد استفاده قرار نگرفته است. پس میشود این بودجه را برای حمایت از تئاتر در این شرایط استفاده کرد. از طرفی تماشاگران تئاتر از طبقه متوسط و فهیم جامعه هستند و فرهنگ بالایی دارند و اصول بهداشتی مربوط به این بیماری را رعایت میکنند. با حمایتی که انجمن هنرهای نمایشی انجام میدهند سالنها میتوانند بازگشایی شوند و تماشاگران با رعایت اصول دوباره به سالنها بازگردند و تئاتر تماشا کنند.
رونمایی رسمی از طرح شکستخورده مدیر شبکه۳
مهدی ملکی
دبیر گروه ورزش
اگر عاشق فوتبال داخلــــــی هستید و همچنان جزو طرفداران پروپا قـــــــرص برنامه تعطیـــــــل شده نود، اگــــــر جزو مخاطبان تولیدات شبکههای مختلف سیما هستید و از اینها مهمتر اگر معتقدید هیچگاه ماه پشت ابر نمیماند و بالاخره حقیقت برملا میشود، چند سطری که در ادامه میآید را بخوانید.
لیستی که ۳ روز پیش مرکز تحقیقات رسانه ملی منتشر کرد، حاوی نکتهای مهم و قابل تأمل است. نظرسنجی مرکز تحقیقات رسانه ملی درباره پرمخاطبترین برنامههای تلویزیون در اردیبهشت۹۹ بود که مشخص شد برنامه جایگزین نود بشدت با افول مخاطب مواجه است. براساس این نظرسنجی، ۱۰ برنامه پرمخاطب تلویزیون در میان شبکههای مختلف مشخص شدند که برنامه فوتبال برتر در رده نازل هشتم قرار دارد و برنامههایی چون کودک شو، مستند حیات وحش و به خانه برمیگردیم، گوی سبقت را از آن ربودهاند. بهعبارتی فقر بیننده محمدحسین میثاقی و فوتبال برتر حسابی نمایان شده است. برنامهای که قرار بود نه تنها جای عادل فردوسیپور و نود را پر کند، بلکه خلأها و اشکالات آن در دو سال آخر را هم رفع کند. البته در این هفتهها و ماههای کرونا زده، شاهد کلی موارد و اتفاقات غیرمعمول بودهایم و کرونا خیلی چیزها را تغییر داده و شاید بتوان اینطور تصور کرد که آمار اعلامی نکتهای مهم در دل خود دارد. این آمار مؤید آن است که ذائقه مردم در تماشای برنامهها هم تغییراتی داشته و در واقع برنامههایی که ماهیت سرگرمی بیشتری داشتهاند، با اقبال قابل توجهی هم مواجه شدهاند. اما قطعاً این تمام واقعیت نیست. بخش اصلی ماجرا این است که میثاقی و برنامهاش نتوانستند جایگزین مناسبی برای پربینندهترین برنامه تلویزیونی یعنی نود باشند. درست است که فوتبال در این مدت تعطیل بوده و همین مسأله میتواند دلیل روشنی برای کاهش مخاطبان برنامههای ورزشی باشد اما فراموش نکنیم که اردیبهشت، ماه مهمی برای فوتبال و طرفداران آن بود. در این ماه شاهد کش و قوس زیادی بر سر تعطیلی یا ادامه مسابقات فوتبال بودیم و خیلیها با پیگیری برنامهها و اظهارنظرهای مسئولان مربوطه، میخواستند بدانند بالاخره چه تصمیمی گرفته میشود. از سویی این هنر است که بتوان در روزهای تعطیلی فوتبال نیز مخاطبان را حفظ کرد. گرچه فردوسیپور هیچگاه در چنین شرایطی(کرونا و تعطیلی) قرار نگرفت که بتوان وضعیت فعلی را با آن مقایسه کرد اما شاید اگر او بود، تمهیدات و برنامههای ویژهای برای این مهم داشت.
اواخر سال ۹۷ و تنها چند روز پس از آنکه برنامه نود در یک رقابت پرحاشیه بهعنوان محبوبترین برنامه تلویزیونی از نگاه مردم انتخاب شد، خبر توقف پخش این برنامه در رسانهها انعکاس یافت. برنامهای که حدود ۲ دهه جزو کالاهای پر زرق و برق و لوکس ویترین سازمان صداوسیما محسوب میشد و مسئولان این سازمان آن را موفقیتی بزرگ در کارنامه نه چندان درخشان خود قلمداد میکردند. در چنین شرایطی تعطیلی برنامه نود در پی اختلاف میان عادل فردوسیپور و علی فروغی مدیر جوان شبکه ۳ رخ داد و حالا با گذشت بیش از یک سال از آن اتفاق، بسیاری از فوتبالدوستان معتقدند کیفیت برنامههای ورزشی بخصوص فوتبالی بشدت افت کرده و از سویی در نبود برنامه نود، مسائل و حواشی فوتبال ایران به دست فراموشی سپرده شده و دیگر کسی نیست تا مسئولان را وادار به پاسخگویی کند.
با این اوصاف، شاید بتوان آمار منتشر شده توسط مرکز تحقیقات رسانه ملی را رونمایی رسمی از طرح شکست خورده فروغی مدیر شبکه ۳ دانست؛ طرحی که با حذف چهره تأثیرگذاری چون فردوسیپور وارد فاز اجرایی شد اما هیچگاه نتوانست جایگزینی مناسب و ایدهآل برای برنامه نود باشد.
عکس نوشت
خانه نزار قبانی شاعر معروف سوری، فروخته میشود. این خانه که خود شاعر آن را به شیشه عطر تشبیه کرده بود در یکی از محلههای قدیمی دمشق قرار دارد و سالها پیش شخصی آن را از پدر نزار قبانی خریده بود. مالک فعلی این خانه ۴۰۰ تا ۵۰۰ ساله میگوید: «ما سعی کردیم تا این خانه بهصورت یک خانه قدیمی سوری و بههمان شکل اصیلش باقی بماند فقط در طبقه بالا تعدادی اتاق اضافه کردهایم. درختان یاس، لیمو و نارنج همانطور که بودهاند باقی ماندهاند.» وزارت فرهنگ و گردشگری سوریه این خانه را بهعنوان خانه یک شخص معروف و محلی برای بازدید در نظر گرفته اما هنوز هم این ملک، یک ملک شخصی است و خانوادهای که اکنون صاحب خانه قبانیها هستند این خانه را به فروش گذاشتهاند و امیدوارند کسی که خریدار این خانه است، اهمیت فرهنگی آن را درک کرده و از آن مراقبت کند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
حمید فرخ نژاد: برای پادگان ۰۶ تلاش کردم
-
رسانهها در نقش حواس جدید مردم
-
توفیق، پایهگذار کارتون و کاریکاتور در ایران بود
-
شهروند مجـــازی
-
اجرای آنلاین جای نمایش زنده را نمیگیرد
-
رونمایی رسمی از طرح شکستخورده مدیر شبکه۳
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین